سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
سیاهه بر وب
 RSS  |  Atom  | خانه | ">جی میل torabmad@gmail.com | آشنایی بیشتر | پارسی بلاگ

  • بازدید امروز: 1
  • بازدید دیروز: 1
  • مجموع بازدیدها: 3624

    » درباره من
    سیاهه بر وب
    احمد ترابی زارچی

    » نشان وبلاگ

    » لینک دوستان
    رونوشت/یادداشت های مذهبی احمد ترابی زارچی
    طنز پاک/یادداشت های طنز احمد ترابی زارچی
    سیاهه بر وب / یادداشت های ادبی احمد ترابی زارچی

    Google


    » وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
    » طراح قالب
    »» شکوه

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام ای آقای مهربان من

    گفتم مهربان چرا که فقط همین اسم برایت باقی مانده است.دیگر عدالت مفهومی ندارد.دیگر خونخواهی معنا ندارد. آسیاب آسیاب بان شکسته تر از همیشه . دیگر مهربانی همم اثری ندارد.ما با تمام وجود منتظر تو بودیم؛ اما باز باختیم. در این تب امتحان سیاست.

    من نمی توانم تشخیص بدهم حق با کیست. زیرا همه به تو نامه      نویسند.من از کجا بفهم که دیکتاتور به چه کسی میگویند.من از کجا بفهم که آزادی در کدام قالب باید گنجانده شود.دیگر امیدی به چندم بهمن هم ندارم. دیگر امیدی به نیمه خرداد هم نیست.

    مهربانا! گر خاطر عزیزت را با حرفهایم آزرده کردم ببخش مرا. چون که من سیاه تر از همییشه به آینده نگاره میکنم.

     



  • کلمات کلیدی :

  • قلم دفتر یادداشت()
    نویسنده متن فوق: » احمد ترابی زارچی ( دوشنبه 88/10/7 :: ساعت 12:30 عصر )


    »» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    راستی پیشه گان
    شعر باران
    دلبرده
    شکوه
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ