بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ای آقای مهربان من
گفتم مهربان چرا که فقط همین اسم برایت باقی مانده است.دیگر عدالت مفهومی ندارد.دیگر خونخواهی معنا ندارد. آسیاب آسیاب بان شکسته تر از همیشه . دیگر مهربانی همم اثری ندارد.ما با تمام وجود منتظر تو بودیم؛ اما باز باختیم. در این تب امتحان سیاست.
من نمی توانم تشخیص بدهم حق با کیست. زیرا همه به تو نامه نویسند.من از کجا بفهم که دیکتاتور به چه کسی میگویند.من از کجا بفهم که آزادی در کدام قالب باید گنجانده شود.دیگر امیدی به چندم بهمن هم ندارم. دیگر امیدی به نیمه خرداد هم نیست.
مهربانا! گر خاطر عزیزت را با حرفهایم آزرده کردم ببخش مرا. چون که من سیاه تر از همییشه به آینده نگاره میکنم.