ماه تابان آمد
به نام خداوندگار همه ی هستی. او که از درون دل های دلدادگان خبر دارد.فقط او میداند رسم دلدادگی و دلبردگی
سلام به همه ی دلدادگان و دلبردگان
شاید پشت در ، کسی باشد/ شاید شاخه ای به دیواری تکیه زده است/ بوی قطرات شبنم از زیر درب خانه به همراه خودش می آید /
من عاشق نیستم / شاید این سخنم بر حلقه ی دار گیسویش بنشیند / من نمی خواهم اعدام شوم
دلبردم از او؟ / دلبردگانم؟ /
نه ...
شاید...
نمی دانستم او کلید دارد... / وای که تمام گنجینه های دلم را می داند / او در من شنا کرده است بارها /
آرام بگیر ... / شاید او دارد در کنار ساحل / از چشمان من التماس می چیند../
رسم جوانمردی این نباشد...
زمزمه اوست... میشنوم/ دارد بر صخره دلم حک میکند/
ای ماه تابانم گر دو روزی گرد گردون بر مراد ما نرفت*** دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور